avation
avation
هوانوردی

 

METEROLOGY

 

The Atmosphere:

 

 

 

 

جوي كه پيرامون سياره ما را فراگرفته .

 

Composition Of The Atmosphere:

 

 

 

 

پراكندگي گازها در اتمسفر به شرح زير است :

 

78%

 

Nitrogen

 

21%

 

Oxygen

 

0.04%

 

CO2

 

0.93%

 

Argon

 

0.03%

 

Other Gases

 

و به اضافه اينكه حداكثر تا 4% هم بخار آب در اين پراكندگي موجود است كه همين مقدار عامل اصلي همه تغييرات آب و هوايي است .

 

 

 

پراكندگي اين گازها از نظر تراكم به اين صورت است كه 50% آنها تا ارتفاع 18000 پايي هستند 90%آنها تا ارتفاع 53000 پايي و 99.9% آنها تا ارتفاع 164000 پايي يعني عملا اين تركيب گازها بالا تر از اين ارتفاع يافت نميشوند .

 

عناصر اصلي قابل اندازه گيري جو :

1)Temperature

2)Pressure

3)Moisture

4)Density

 

عوامل اصلي تغييرات دمايي Temperature Variation :

1)Diurnal Variation :

 

همان تغييرات دما در ساعات مختلف شبانه روز است . گرمترين زمان شبانه روز ساعت 15:00ميباشد و خنك ترين ساعت يك ساعت بعد از طلوع آفتاب است .

2)Seasonal Variation :

 

همان تغييرات فصول است .

3)Topography :

 

خاك زود تر گرم ميشود و زودتر هم دماي خود را از دست ميدهد ولي آب دير تر گرم ميشود و ديرتر هم دماي خود را از دست ميدهد .

4)Latitude :

Curvature Of The Earth Surface → Uneven Heat → Difference In Temperature

5)Altitude :

 

براي هر 1000 پا افزايش ارتفاع2° C يا 3.5° F كاهش دما داريم . در هواي خشك به ازاي هر 1000 پا 3° C درجه افت دما داريم . در هواي مرطوب به ازاي هر 1000 پا 1.1 تا 2.8 درجه كاهش دما داريم .

 

Pressure :

 

 

 

 

وزن اتمسفر بر هر سطحي را فشار ميگويند . كه در جو وزن ستوني از هوا است كه از سطح درياي آزاد شروع شده و تا انتهاي جو ادامه دارد . فشار جو هميشه يكسان نيست چون عواملي سبب ميشوند كه مولكولها به هم نزديكتر شوند پس وزن بر واحد سطح بيشتر ميشود كه واحد اندازه گيري اين اختلاف اينچ جيوه است كه در شرايط استاندارد 29.92 بوده كه با افزايش ارتفاع اين مقدار كم ميشود به ازاي هر 1000 پا حدودا 1 اينچ جيوه يا 34 ميلي بار افت فشار داريم .كاهش فشار در هواي سرد بيشتر است از كاهش فشار در هواي گرم .

***نكته خيلي مهم : Look At Below → Warm To Cold

Look At Below→ High To Low

 

توزيع فشار :

 

اندازه گيري هاي فشار در نقاط مختلف و رسم خطوط هم فشار را توزيع فشار ميگويند .

 

 

 

 

 

29.92 QNE

 

فشار حاضر در ايستگاه QFE

فشار ايستگاه تبديل شده به سطح آب آزاد در شرايط استاندارد QNH

فشار ايستگاه تبديل شده به فشار درياي آزاد در دماي روزانه(معيار درك توزيع فشار) QFF

***نكته بسيار مهم :

 

اگر ارتفاع سنج را روي QFE ببنديم ارتفاع از سطح زمين بدست مي آيد . ( Absolute Alt)

 

اگر ارتفاع سنج را روي QNH ببنديم ارتفاع نسبت به دماي 15 درجه بدست مي آيد . ( True Alt )

 

اگر ارتفاع سنج را روي QNE ببنديم ارتفاع نسبت به خط فشاري 29.92 بدست مي آيد . (Pressure Alt)

 

Atmospheric Level :

 

 

 

 

جو پيرامون زمين از چند لايه تشكيل شده كه عبارتند از :

1)Troposphere :

 

ضخامت اين لايه 000 20 تا 000 30 پا در قطب و 000 50 تا 000 60 پا در استوا است . اكثر تغييرات آب و هوايي در اين لايه اتفاق مي افتد چون وقتي خورشيد به زمين ميتابد زمين گرم شده و گرماي خود را به جو بازميگرداند . از مشخصات اين لايه مي توان به اين نكته اشاره كرد كه در اين لايه با افزايش ارتفاع فشار و دما كاهش مي يابد . فقط در اين لايه ابر وجود دارد و فقط در اين لايه وارونگي Inversion پديد مي آيد فقط هم در اين لايه Convection انجام ميشود . به علت انحناي زمين خورشيد بر استوا به صورت عمودي مي تابد به همين دليل دماي مناطق استوايي افزايش يافته و باعث انبساط يا بالا رفتن توده هوا در اين مناطق مي شود . در اثر بالا رفتن اين توده منبسط هواي سرد از مدارات بالايي كره زمين به سمت پايين (استوا) آمده و و باعث جرياناتي ميشوند كه بعدا در مورد آنها بحث ميكنيم در كل علت اصلي اين مسئله اصل همرفت يا همان Convectionميباشد كه هواي گرم بالا رفته و هواي سرد جاي آن را ميگيرد و اين چرخش دائما ادامه دارد .

2)Tropopause :

 

اين لايه باريك مانند درپوشي براي محبوس كردن بخار آب در لايه پاييني خود يعنيTroposphereاست . از خواص اين باند مي توان به ثابت ماندن دما نسبت به تغييرات ارتفاع اشاره كرد به تعبير ديگه اين باند ايزوله حرارتيست .

3)Stratosphere :

 

ضخامت اين لايه 19 تا 22 مايل است در اين لايه هواي گرم بالاست و هواي سرد پايين و فقط باد به صورت افقي ميوزد . در اين لايه با افزايش ارتفاع افزايش دما را به دنبال خواهيم داشت . در اين لايه ابر تشكيل نميشود ولي زبانه هاي ابرهاي لايه هاي زيرين به آن كشيده ميشود و مشخصه ديگر آن است كه ازن در اين لايه است .

4)Mesosphere :

 

با افزايش ارتفاع كاهش دما داريم .

5)Thermosphere :

 

با افزايش ارتفاع افزايش دما داريم .

 

Atmospheric Circulation:

 

 

 

 

گردش هوا به دور زمين ناشي از عوامل زير است :

Curvature Of The Earth Surface → Uneven Heating → Difference In Temperature → Difference In Density (Pressure) → Pressure Gradient → Atmospheric Motion

 

Atmospheric Pressure :

 

 

 

 

به علت عدم گرم شدن يكنواخت كره زمين كه به خاطر انحناي كره زمين و جنس كره زمين و فصول ميباشد تغييرات چگالي هوا را شاهد هستيم كه با اين تغييرات چگالي تغييرات فشار را داريم . به تعبير ديگر تغييرات درAltimeter Setting به علت گرم شدن نا هماهنگ كره زمين است .

 

 

 

 

 

Isobar :

 

به نقاط هم فشار بر روي كره زمين را Isobar ميگويند . Isobar ها را با اختلاف 4 Milibar از هم جدا ميكنند .

Pressure Gradient :

 

به تغييرات در يك مسافت مشخص ميگويند . Gradient فشار از H به L ميباشد كه عامل اصلي ايجاد باد است . هرچه Isobar ها به هم نزديكتر باشند شيب بيشتر شده در نتيجه شدت باد بيشتر ميشود .

اختلاف فشار

 

Pressure Gradient = --------------------

 

 

فاصله افقي

 

***نكته مهم : آنچه باعث ميشود باد هميشه از H به L بوزد Pressure Gradient است .

High (H) :

 

منطقه اي پر فشار را كه توسط مناطق كم فشار احاطه شده باشد را High Pressure مينامند .

 

High → Clock Wise & Down Ward & In Ward

Low (L) :

 

منطقه اي كم فشار را كه توسط مناطق پر فشار احاطه شده باشد را Low Pressure مينامند .

 

Low → Counter Clock Wise & Up Ward & Out Ward

Ridge:

 

اگر با يك خط مناطق پر فشار را به هم وصل كنيم منطقه اي بدست مي آيد كه به آن Ridge ميگويند كه همان زبانه پر فشار است . Ridge نشان دهنده هواي خوب است .

Trough :

اگر با يك خط مناطق كم فشار را به هم وصل كنيم منطقه اي بدست مي آيد كه به آن Troughميگويند كه همان زبانه كم فشار است . Trough نشان دهنده هواي بد است .

Col :

 

به محل تلاقي دو منطقه كم فشار و پر فشار ميگويند .

 

Buys-Ballot :

 

 

 

 

اگر شخصي پشت به باد بيا ايستد در سمت راست منطقه پر فشار و در سمت چپ منطقه كم فشار واقع شده است .

 

Coriolis Force :

 

 

 

 

نيرويي است كه هرگاه جسم بدون اصطكاك با سطح زمين حركت كند به سمت راست منحرف ميشود ( در نيمكره شمالي ) . علت اصلي اين نيرو اختلاف فاصله دو نصف النهار متوالي در عرضهاي مختلف و حركت وضعي زمين است . قانون كريوليس به دو آيتم بستگي دارد اول سرعت جسم و دوم عرض جغرافيايي . بيشترين مقدار اين نيرو در استواست .

***نكته مهم : آنچه باعث ميشود باد به موازات Isobar ها حركت كند Coriolis Force است .

 

Friction :

 

 

 

 

نيروي Pressure Gradient و نيروي Coriolis در تركيب با يكديگر توليد باد ميكنند در اين هنگام در لايه هاي زيرين و نزديك به زمين تقريبا زير 2000 پایی به علت اصطكاك سطح زمين با توده هوا جهت باد اندكي منحرف شده همين طور سرعت باد كاهش مي يابد . در كوهها اصطكاك بيشتر است و باعث ميشود سرعت كمتر شود پس نيروي كريوليس كمتر ميشود و باد كمتر به راست متمايل ميشود كه اصطلاحا ميگوييم Back كرده است و بر عكس در دشت كه اصطكاك كم است سرعت باد زياد ميشود به موجب آن نيروي كريوليس قوي تر ميشود و باد بيشتر به راست منحرف ميشود كه اصطلاحا ميگوييم Veer كرده . در مناطق كوهستاني ميزان تغيير جهت 30 تا 50 درجه و كاهش سرعت 30%است و در مناطق دشت ميزان تغيير جهت 10 درجه و كاهش سرعت 10% ميباشد .

 

- Turn Right Or Clock Wise = Veer

 

 

- Turn Left Or Counter Clock Wise = Back

 

***نكته مهم : آنچه باعث ميشود باد Isobar ها را قطع كند وجود Friction است .

 

Global Wind Pattern :

 

 

 

 

هوا در مناطق استوايي گرم شده و باعث ايجاد يك منطقه كم فشار در اين ناحيه ميشود . ويژگي هواي گرم اين است كه هوا به سمت بالا شروع به حركت ميكند در اين منطقه نيز هواي گرم شروع به بالا رفتن ميكند تا به زير Tropopause برسد در اين فرايند هوا مرتبا سرد ميشود اين هوا به سمت مدار 30 درجه شمالي يا جنوبي ميل ميكند و در آنجا به سمت پايين مي آيد و باعث ايجاد منطقهاي پر فشار ميگردد اين اجتماع توده هاي پر فشار در مدار 30 درجه باعث ميشود تا اين توده ها به سمت استوا و مدار 60 درجه ميل كنند در مدار 60 درجه با تشكيل يك منطقه ناپايدار مجددا توده به سمت بالا حركت ميكند سپس به سمت مدار 30 درجه و قطبين ميل ميكند و منطقه پر فشار در قطب ايجاد ميكنند . به سيكل اول كه كه از استوا به مدار 30 درجه است را Hadley Cell ميگويند .

 

به سيكل دوم كه از مدار 30 درجه به مدار 60 درجه است را Ferrel Cell ميگويند .

 

به سيكل سوم كه از مدار 60 درجه به قطب است را Polar Cell ميگويند .

 

Local Wind Pattern :

 

 

1)Sea Breeze :

 

 

در طول روز هوا در مناطق خشكي گرم شده و به سمت بالا ميرود و ايجاد منطقه كم فشار ميكند اما در آن طرف بر روي دريا هوا خنك است و سامانه پر فشار مستقر است و چون هوا هميشه از Hبه L حركت ميكند باد به سمت خشكي شروع به وزيدن ميكند كه سرعت آن 10 تا 20 نات است .

2)Land Breeze :

 

در هنگام شب نواحي ساحلي دماي خود را زودتر از دست داده و نسبت به دريا خنك تر ميشوند و در خشكي سامانه پر فشار مستقر ميشود و در دريا به علت دماي بيشتر سامانه كم فشار تشكيل ميشود و و باد از خشكي به سمت دريا شروع به وزيدن ميكند كه سرعت آن كمتر از Sea Breezeاست .

3)Valley Breeze :

 

در هنگام روز در اثر تابش خورشيد هواي درون دره گرم شده و چگالي آن پايين مي آيد و باد با سرعت 5 تا 20 نات از دامنه به سمت بالا شروع به وزيدن ميكند .

4)Mountain Breeze :

 

اين پديده در شب با سرد شدن هوا و پايين رفتن هوا درون دره شروع ميشود باد از كوه به دشت با سرعت 5 تا 15 نات ميوزد .

5)Katabatic Winds :

 

بادي كه از سمت كوه به سمت دشت بوزد .

6)Anabatic Winds :

 

بادي كه از سمت دشت به سمت كوه بوزد .

 

Chang Of State :

 

 

1)Evaporation

 

2)Condensation

3)Sublimation

4)Despoliation

5)Melting

6)Freezing

1- تبخير يا همان تبديل مايع به گاز

2- تراكم يا همان تبديل گاز به مايع

3- تصعيد يا همان تبديل جامد به گاز

4- تبديل گاز به جامد

5- ذوب يا همان تبديل جامد به مايع

6- انجماد يا همان تبديل مايع به جامد

 

Humidity :

 

 

 

 

به رطوبت درون هوا ميگوييم .

 

Relative Humidity :

 

 

 

 

يا همان رطوبت نسبي كه مقدار رطوبت درون هوا را نسبت به مقدار رطوبتي كه هوا ميتواند در خود نگه دارد را بيان ميكند . هر چه دما بالا تر رود توانايي هوا در حفظ رطوبت بيشتر ميشود به تعبير ديگر با كاهش دما Relative Humidity افزايش مي يابد .

Dew Point :

 

يا همان نقطه شبنم كه به دمايي گفته ميشود كه در آن دما هوا ديگر نميتواند بيش از آن بخار آب را در خود نگه دارد در اين حالت Relative Humidity به 100% ميرسد يا به عبارت ديگر هوا در اين دماSaturate (اشباع) ميشود .

Visible Moisture :

 

به ابر و مه و شبنم اطلاق ميشود يا به عبارت ديگر به حالت مايع يا جامد رطوبت ميگوييم . هنگامي تشكيل ميشوند كه بخار آب Condense شود ابر و مه از تركيب قطرات آب و يا اگر دماي هوا كمتر ازFreezing باشد از Ice Crystal تشكيل ميشود . اگر ابر به زمين نزديك باشد به آن مه ميگوييم .

***نكته مهم : ابر و مه هنگامي كه هوا اشباع شده باشد تشكيل ميشوند ميتوان گفت هنگامي كه دماي هوا و Dew Point به حدود 4° F يا 2° C اختلاف برسند ابر و مه تشكيل ميشود .

 

Precipitation :

 

 

Drizzle -1 : به قطرات بسيار ريز كه از ابرهاي Stratus سرازير ميشود ميگويند بطوري كه قابل ديد نيستند و حداكثر قطر آنها 2 ميليمتر ميباشد .

 

Rain -2 : از ابرهاي Stratus ی سرازير ميشود كه قطرشان بيش از 4000 پا باشد و قطرآنها بين 2تا 5.5 ميليمتر است .

-3 Snow : ذرات به هم چسبيده Ice Crystal را ميگويند .

-4 Hail : يا همان تگرگ كه فقط از ابر CB ميبارد كه اندازه آن تا 5 اينچ و 1.5 پوند هم ميشود .

-5 Virga : قطرات سنگين رگبار هستند كه از ابرهاي CB ميبارد اما اين قطرات هيچگاه به زمين نميرسند و قبل از رسيدن به زمين بسيار سريع تبخير ميشوند .

-6 Freezing Rain : قطرات باراني هستند كه دمايشان زير صفر است .

-7 Ice Pallet :هنگامي كه قطرات باران از Inversion ميگذرند پس از گذر از اين لايه وارد لايه سرد ميشوند و اين قطرات يخ ميزنند كه در برخورد با زمين با شكستن ساختار مولكولي خود به توپهاي يخ تبديل ميشوند كه اين پديده در هواي پايدار اتفاق مي افتد .

8- هنگامي كه باران ميبارد اين قطرات ممكن است تبخير شوند و چون در هنگام باران هواي اطراف خنك است به همين علت اين بخار تبديل بهVisible Moisture ميشود و ديد را كاهش ميدهد كه به اين پديده

Rain Induce Fog ميگوييم .

Dew & Frost :

 

اگر Dew Point بيشتر از Freezing Level باشد بخار به صورت Dew شكل ميگيرد ولي

 

اگر Dew Point كمتر از Freezing Level باشد بخار به صورت Frost شكل ميگيرد .

 

Atmospheric Stability :

 

 

 

 

مقاومت هوا را در مقابل بالا رفتن Thermal را Stability ميگويند .

Stable Air :

 

يك هواي پايدار هوايي است كه حركت عمودي نداشته باشد .

Unstable Air :

 

اگر هواي Stable گرم شود به علت اختلاف دما با هواي اطراف خود به سمت بالا ميرود كه اين خود آغاز ناپايداريست كه از نشانه هاي هواي نا پايداراين است كه اگر هوا مرطوب باشد ابرهايCumulus تشكيل ميشوند نشانه هاي ديگر هم اعم از هواي بد و Turbulence و ديد خوب هستند .

Adiabatic Heating :

 

زماني كه توده هوا به سمت پايين بيايد متراكم ميشود و در نتيجه فشار آن افزايش ميابد اين خود باعث افزايش دماي اين توده ميشود .

Adiabatic Cooling :

 

زماني كه توده هوا به سمت بالا برود مولكولهاي آن از هم دور ميشوند و حجم آنها زياد ميشود و در نتيجه فشار آن كاهش ميابد كه اين خود باعث كاهش دماي توده ميشود .

 

Temperature Inversion :

 

 

 

 

همان گونه كه در Laps Rate گفتيم با افزايش ارتفاع هميشه كاهش فشار و دما را خواهیم داشت وليكن در مورد دما استثناء وجود دارد . گاهي با افزايش ارتفاع دما نيز افزايش پيدا ميكند كه به آن وارونگي دما يا همان Inversion ميگوييم . Inversion لازما در هواي پايدار تشكيل ميشود در اين پديده با افت شديد ديد مواجه ميشويم . پديده هايي كه ميتوانند با آن همراه شوند عبارتند از Fog , Haze , Smoke , Low Clouds

 

ميباشند . غير از هواي Stable براي تشكيل اين پديده يا نبايد باد داشته باشيم يا بايد سرعت آن خيلي كم باشد . همراه اين پديده يا Turbulence نداريم يا خيلي خفيف است . Inversion به دو گونه است :

1) Ground Inversion :

 

در شبهاي سرد و خنك هنگامي كه باد نميوزد و همچنين در زمان آمدن هواي مرطوب روي زمينهاي سرد بوجود مي آيد .

2)Inversion In Aloft :

 

هنگام برخورد دو جبهه سرد و گرم اتفاق مي افتد به اين صورت كه يا جبهه سرد به زير جبهه گرم ميرود و يا جبهه گرم جبهه سرد را Overlap ميكند .

- پرواز در Inversion In Aloft خيلي مشكل تر از پرواز در Ground Inversion ميباشد .

-دو راه براي غلبه بر Inversion وجود دارد اول اينكه باد با سرعت بيش از 10 نات بوزد و دوم

Trigger Temperature است .

 

Types Of Clouds :

 

 

 

 

ابرها به سه دسته كلي Low Clouds , Middle Clouds , High Cloudتقسم ميشوند.

 

Low Clouds :

 

 

 

 

اين دسته ابرها از سطح زمين تا حداكثر ارتفاع 6500 پا از سطح زمين قرار گرفته اند . اين دسته ابرها ميتوانند خطر Icing را به دنبال داشته باشند . اين ابرها خود به سه دسته تقسيم ميشوند :

1)Stratus Clouds :

 

اين ابرها در هواي Stable و در مجاورت سطح به دليل Cooling From Below تشكيل ميشوند . اين ابرها Turbulence كمي دارند . اين ابر ميتواند باعث كاهش ديد ما شود . و خطر Icing در اين ابر وجود دارد .

( SC ) 2)Stratocumulus Clouds :

 

اين ابرها سفيد رنگ هستند . حالت پف دار دارند و در هواي پايدار شكل ميگيرند .

3)Cumulus Clouds :

 

اين ابرها معمولا ته صافي دارند و گنبد شكلند . اگر در آسمان صاف و بدون ابر مشاهده شوند به آنها

Fair Weather Cumulus ميگويند كه خود نشانه ناپايداري سطحي است . در اين ابر Turbulenceداريم ولي بارش و Icing در اين ابر زياد به چشم نميخورد .

 

Middle Clouds :

 

 

 

 

اين دسته ابرها از 6500 پا تا ارتفاع 000 23 پايي از سطح زمين قرار گرفته اند . اين ابرها معمولا تركيبي از آب و Ice Crystals or Super cooled هستند . در اين دسته ابرها شاهد Turbulence متوسط وIcing شديد هستيم . اين ابرها خود به سه دسته تقسيم ميشوند :

1)Altostratus Clouds : ( AS )

 

اين ابر بسيار غليظ است و معمولا منطقه وسيعي را پوشش ميدهد . رنگ آن خاكستري يا خاكستري متمايل به سفيد است . Turbulence در اين ابر بسيار كم است ولي Icing آن متوسط است.

2)Altocumulus Clouds : ( AC )

 

این دسته ابرها به رنگ سفید یا خاکستری هستند ابرهای پفی شکل هستند و در زمان Break Upشدن ابرهای Altostratus نیز شکل میگیرند این ابرها معمولا Turbulence و Icing کمی دارند .

3)Nimbostratus Clouds : ( NS )

 

اين ابر به رنگ خاكستري يا سياه است . Turbulence در اين ابر شديد است . اين ابر حجم زيادي از رطوبت را در خود جاي داده كه اگر دما نزديك يا زير Freezing باشد خطر Icing شديد به شدت وجود دارد .

 

High Clouds :

 

 

 

 

اين دسته ابرها از 16500 تا ارتفاع 000 45 پايي از سطح زمين قرار گرفته اند . معمولا به رنگ سفيد يا خاكستري روشن هستند و در هواي پايدار شكل ميگيرند وعمدتا شامل Ice Crystal ها است . اين ابرها به ندرت Turbulence و Icing دارند . اين ابرها خود به سه دسته تقسيم ميشوند :

1)Cirrus Clouds : ( CI )

 

ابرهاي نازك حلقوي شكلند كه معمولا بيش از 000 30 پا است و به رنگ سفيد يا خاكستري روشن هستند. اين ابر نشانه نزديك شدن شرايط بد جوي است .

2)Cirrostratus Clouds : ( CS )

 

ابرهاي نازك سفيد رنگي هستند كه ميتوانند هزاران پا ضخامت داشته باشند و خطر Icing دارد .

3)Cirrocumulus Clouds : ( CC )

 

ابر سفيد رنگي است كه به شكل پنبه در آسمان مشاهده ميشود . در اين ابر امكان وجودTurbulence خفيف است .

 

 

 

Clouds With Extensive Vertical Development :

 

 

Base اين ابرها در در محدوده ابرهاي Low و Middle است و Top آن در محدوده ابرهاي High است.اين ابرها ممكن است در بين ابرهاي ديگر مخفي شوند در اين زمان به آنها ابرهاي مخفي ياEmbedded ميگوييم . اين ابرها همراه Turbulence هستند و علت آن Lifting هواي ناپايدار است .اين ابرها به دو دسته تقسيم ميشوند :

 

1)Towering Cumulus Clouds :

 

شبيه ابرهاي Cumulus است در كف به رنگ خاكستري و در بالای ابر به رنگ سفيد است . اين ابر نشانه ناپايداري شديد است . همراه با Turbulence و Icing شديد هستند و اغلب تبديل بهThunderstorm

 

ميشود .

2)Cumulonimbus Clouds : ( CB )

 

كه همان Thunderstorm است . ابري عظيم با ارتفاع زياد است و همراه با ناپايداري بسيار شديد است . به رنگ خاكستري متمايل به سياه است و حجم بسيار زيادي از رطوبت را در خود جاي ميدهد . و پديداي بسيار خطرناك براي پرواز به حساب ما ايد كه بعدا به طور كامل به آن ميپردازيم .

 

Airmass :

 

 

 

 

حجم عظيمي از هوا را كه خواص زمين زيرشان را دارند را ميگوييم . در تمام نقاط Airmass ميزان دما و رطوبت يكسان است . ما معمولا دو دسته Airmass داريم اول Polar Airmass كه خشك و سرد و پايدار است و دوم Tropical Airmass كه مرطوب و گرم و ناپايدار است .

 

Source Regions :

 

 

 

 

به منطقه اي كه Airmass روي آن قرار گرفته كه خواص آن را به Airmass منطقل كرده ميگويند .

 

Modification :

 

 

 

 

وقتي كه Air mass از Source Region خود خارج ميشود و به حركت در مي آيد با محيطي كه از روي آن عبور ميكند مبادله دما و رطوبت ميكند حال ميزان اين تغييرات بسته به اين عوامل است :

1)Its Speed

2)Nature Of The Region It Moves Over

نظرات شما عزیزان:

مصطفی اردلان
ساعت14:49---5 خرداد 1392
با تشکر از زحمات ...
پاسخ:لطف دارین.......


مصطفی اردلان
ساعت14:48---5 خرداد 1392
با تشکر از زحمات ...

bita
ساعت15:12---23 آبان 1391
salam.mamnoon k omadin.webe khobi darid.hatman linketon mikonam.kari az dastam bar miad begin.movafagh bashid

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:جزوه هواشناسی در پرواز, توسط theosophy